سلام خوب هستید؟؟؟
امروز 7روز از فوت مامان بزرگم میگذره...نمیدونم از کدوم قسمت سختش بگم که همش سر تا پاش اشک و آه ناله بود که خب اگه غیر از این بود جای تعجب داشت.....
از گریه ها و شیون های روز اول بگم یا از امروز که هفتم بود و خالم سر خاک میگفت دلم تنگ شده واسش شما نمیدونید....
هرچی بود قضیه اینه که زندگی جریان داره و باید زندگی کرد.....
من امسال کنکور دارم و تو تمام رویا ها و فکرام همه ی آرزوهام واسه بعد از کنکورمه....دانشگاه توپ قبول شدنم،میخوام برم زبون اسپانیایی یاد بگیرم،و اینکه بسکتمو ادامه بدم و قولشه از مهرداد گرفتم که ویلون یادم بده...عمل بینیم هم واسه بعد از کنکورم....امسال مهمترین سال زندگیم هست ولی اصلا استرس ندارم.چون دارم درس میخونم و از تک تک لحظاتش هم لذت میبرم.مطمئنم نتیجه هر چی بشه پشیمون نمیشم چون من تلاشمو کردم.
شما هم دعا کنید که همه چی خوب پیش بره منم واستون آرزوی موفقیت میکنم.فعلا.
نظرات شما عزیزان:
نمیدونم چرا نظرام قاطی پاتی میشه!!
وبلاگت عالیه
بخصوص که خودت مینویسی
موفق باشی.
معلومه که قبول میشی عجیجم